لطیفه گو آنکه سخنان نغز و نیکو بگوید ادامه... آنکه سخنان نغز و نیکو بگوید تصویر لطیفه گو فرهنگ فارسی عمید
لطیفه گو (زِ) لطیفه سرا. لطیفه گوی. رجوع به لطیفه و لطیفه گوی شود: گفتم سخن تو گفت حافظ گفتا شادی همه لطیفه گویان صلوات. حافظ ادامه... لطیفه سرا. لطیفه گوی. رجوع به لطیفه و لطیفه گوی شود: گفتم سخن تو گفت حافظ گفتا شادی همه لطیفه گویان صلوات. حافظ لغت نامه دهخدا
لطیفه گو آنکه سخنی نغز و نیکو گوید لطیفه سرا جمع لطیفه گویان: گفتم: سخن تو گفت حافظ گفتا: شادی همه لطیفه گویان صلوات، (حافظ لغ) ادامه... آنکه سخنی نغز و نیکو گوید لطیفه سرا جمع لطیفه گویان: گفتم: سخن تو گفت حافظ گفتا: شادی همه لطیفه گویان صلوات، (حافظ لغ) فرهنگ لغت هوشیار
لطیفه گو بذله گو، شوخ، لطیفه پرداز، مازح، هزال ادامه... بذله گو، شوخ، لطیفه پرداز، مازح، هزال فرهنگ واژه مترادف متضاد